English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4301 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
auto rich U مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
auto lean U مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
accelerating pump U پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
fuel air mixture ratio U نسبت مخلوط سوخت و هوا
best power mixture U نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت
low supercharger gear U دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
fuel oil mixture U مخلوط روغن و سوخت
popped U سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
pop U سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
pops U سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
admix U مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
processor U تقسیم کننده سیگنال که توسط ریز پردازندهای در شبکه کنترل میشود
mixture control U کنترل مخلوط
weakest maintained U ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معین میتواندتوان را بیشینه نگهدارد
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
hot mixer U مخلوط کننده
mixer U مخلوط کننده
mixers U مخلوط کننده
modulator U لامپ مخلوط کننده
mixer stage U طبقه مخلوط کننده
jet mixer U مخلوط کننده با فشار اب
frequency mixer U مخلوط کننده یا میکسرفرکانس
rotary drum mixer U مخلوط کننده طبلکی
continous mixer U مخلوط کننده دائمی
mixer tube U لامپ مخلوط کننده
mixing blade U قاشقک مخلوط کننده
modulator U طبقه مخلوط کننده مدولاتور
hot metal mixre U مخلوط کننده اهن خام
dry ginger U نوشیدنیکف دارکه برای مخلوط کردن ویسکی باسایرنوشیدنیهااستفاده میشود
igniter U ماده بسیار قابل احتراق که باماده ضعیفتر مخلوط میشود
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
backward U ارسال داده که توسط گیرنده کنترل میشود
peripheral U خروجی یا ذخیره سازی که توسط CPU کنترل میشود
audio mixer U میکسر صوتی تلویزیونی مخلوط کننده صوتی
viscosity valve U شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
microsoft U DOS-MS سیستم عامل تک کاربره و تک کاره است و توسط کار خط دستور کنترل میشود
air metering force U نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
control line aircraft U نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
sludge U لجن غلیظ رسوب مخازن سوخت ناو
wrming message U پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
automatic mixture control U کنترل غلظت اتوماتیک
automatic control technology U تکنولوژی اتوماتیک کنترل
mixers U مخلوط کن
blend U مخلوط
mixed U مخلوط
mixtures U مخلوط
composite U مخلوط
admixture U مخلوط
anti freeze mixture U مخلوط ضد یخ
blending U مخلوط
compost U مخلوط
macedoine U مخلوط
mixture U مخلوط
blender U مخلوط کن
admixtion U مخلوط
hash U مخلوط
mixer U مخلوط کن
blenders U مخلوط کن
blent U مخلوط شد
blends U مخلوط
confused U مخلوط
heterogeneous mixture U مخلوط ناهمگن
meddled U مخلوط کردن
cryogen U مخلوط سرمازا
pug mill U اسیای گل مخلوط کن
meddles U مخلوط کردن
miscible U مخلوط شدنی
mixed glue U چسب مخلوط
staff U مخلوط سیمان و گچ
duplex pressure proportioner U مخلوط کن دو فشاری
lean mixture U مخلوط رقیق
unscourced wool U پشم مخلوط
mixed semiconductor U نیمرسانای مخلوط
meddle U مخلوط کردن
weak mixture U مخلوط ضعیف
proportioner U مخلوط کن شیمیایی
staffed U مخلوط سیمان و گچ
mingles U مخلوط کردن
puddle U مخلوط کردن
mingling U مخلوط کردن
mixture U بتن مخلوط کن
homogeneous mixture U مخلوط همگن
hash U مخلوط کردن
mixing U مخلوط کردن
terpenoid U مخلوط باترپن
melt U مخلوط کردن
solid solution U کریستال مخلوط
mingle U مخلوط کردن
mixing in place U امیختن در جا مخلوط در جا
admix U مخلوط کردن
mingled U مخلوط کردن
laudanum U مخلوط افیون
mixed gas U گاز مخلوط
porridge U چیز مخلوط
melts U مخلوط کردن
mixed crystal U کریستال مخلوط
unadulterated U مخلوط نشده
mell U مخلوط کردن
intermingling U با هم مخلوط کردن
intermingles U با هم مخلوط کردن
blend U مخلوط کردن
immiscible U مخلوط نشدنی
confect U مخلوط کردن
mix U امیزه مخلوط
intermingled U با هم مخلوط کردن
rich mix U مخلوط پر مایه
azeotropic mixture U مخلوط همجوش
azeotropic mixture U مخلوط ازئوتروپ
interlard U مخلوط کردن
intercarrier buzz U وزوز مخلوط
intermeddle U مخلوط کردن
powder mixer U گرد مخلوط کن
batch mixer U مخلوط کن ضربهای
concrete mix U مخلوط بتن
intercarrier beat U زنه مخلوط
blends U مخلوط امیختگی
melange U مخلوط امیختگی
blends U مخلوط کردن
intermingle U با هم مخلوط کردن
commix U مخلوط کردن
blend U مخلوط امیختگی
gas mixture U مخلوط گاز
puddles U مخلوط کردن
ternary mixture U مخلوط سه تایی
mixtures U بتن مخلوط کن
mixes U امیزه مخلوط
staffs U مخلوط سیمان و گچ
blent U مخلوط کرد
crab cocktail U مخلوط خرچنگ
syncrasy U مخلوط کردن
mix U مخلوط ترکیبی
mixes U مخلوط ترکیبی
variable discharge turbine U توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
tempered U مخلوط کردن مزاج
turn the mortar U مخلوط کردن ملات
temper U مخلوط کردن مزاج
batch U اندازه مخلوط بتن
dry blending U مخلوط سازی خشک
hc mixture U مخلوط هیدروکلرید یا گازخفه کن
etherize U بااتر مخلوط کردن
creoles U دارای نژاد مخلوط
tempers U مخلوط کردن مزاج
mix U مخلوط کردن ترکیب
burden U مخلوط کردن بار
mixes U امیختن مخلوط کردن
burdens U مخلوط کردن بار
mix U امیختن مخلوط کردن
unalloyed U غیر مخلوط خالص
immiscibility U حالت مخلوط نشدنی
agitation U مخلوط کردن اشفتگی
mixes U مخلوط کردن ترکیب
mixture of tar and bitumen U مخلوط قطران و قیر
batches U اندازه مخلوط بتن
creole U دارای نژاد مخلوط
cross loading U مخلوط کردن بارها
intercarrier sound system U کانال صوتی مخلوط
olio U مخلوط چیزدرهم ریخته
brandy U با کنیاک مخلوط کردن
harsh U مخلوط بتن سفت
souse U با ترشی مخلوط کردن
brandies U با کنیاک مخلوط کردن
harsher U مخلوط بتن سفت
commingle U بهم مخلوط کردن
complexly U بطور پیچیده یا مخلوط
composite lightweight concrete U بتن سبک مخلوط
mishmash U مخلوط اش شله قلمکار
mixed crude oil U نفت خام مخلوط
detrital cone U مخلوط افکنه واریزهای
miscible U مخلوط شدنی امیزنده
shuffle U بهم مخلوط کردن
shuffled U بهم مخلوط کردن
gas air mixture U مخلوط بنزین و هوا
ready mixed paints U رنگهای مخلوط اماده
intermix U در هم امیختن با هم مخلوط کردن
organic silt U مخلوط بامواد الی
harshest U مخلوط بتن سفت
ethylate U بااتیل مخلوط کردن
shuffling U بهم مخلوط کردن
shuffles U بهم مخلوط کردن
milk punch U مشروبات مخلوط با شیر وقند
float U بستنی مخلوط با شربت وغیره
mixed highs U بسامدهای زیاد مخلوط شده
hybrida U گیاه یاجانور دورگه مخلوط
milk shake U مخلوط شیر وشربت وبستنی
milk-shakes U مخلوط شیر وشربت وبستنی
ganister U مخلوط کوارتز و خاک نسوز
terpenic U ترپن دار مخلوط باترپن
thermit welding U جوش مخلوط الومینیم و اکسیداهن
gas ligther U اتش زنه مخلوط گاز
floated U بستنی مخلوط با شربت وغیره
gannister U مخلوط کوارتز و خاک نسوز
roil U مخلوط کردن سرگردان شدن
milk-shake U مخلوط شیر وشربت وبستنی
floats U بستنی مخلوط با شربت وغیره
immingle U بهم امیختن مخلوط کردن
concrete mixer U بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان]
cement mixer U بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان]
random mixed U مخلوط شدن به طور شانسی
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
2Some of my translations are missing !
1strong
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1popsicle
1construed
1اصلاح ترجمه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com